تمام زندگیمی عزیزم محمد پارسا
می نویسم بلکه از درد و الام قلبم کاسته شود و بی تابی ام ارام گردد
محمد عزیزم اکنون که تو دو سال و ده ماه و سیزده روزت است به دنبال مهد خوب میگردم تا تو را انجا بگذاریم ان شا الله تربیت انتخاب میکنم تا ه نگهداری ت کنند و هم اموزشت دهند
دوست داشتم یکی بود که به درددلهایم گوش میداد افسوس که گوش شنوا و قلب مطمئنی را نمیابم گل قشنگم
گاهی اوقات عصبانی و خسته میشوم که دنبال کار برم و لی فقط بهامید پیشرفت اینده میکوشم که آینده درخشان داشته باشیم همیشه به فک پدرتم که چه کا کنم که پیشرفت کند و همچنین تو
تمام لحظاهایم درد میکند بی تو محمد پارسای عزیزم
تو شیرینی زندگی ام هستی دوست دارم تربیتدرست و اموزش درس ببینی تا همیشه ماندگار و پایدار بمانی عزیز دلم
کاش تمام لحظه های رنگ اب اسمانی بود پر از ارامش و سکوتی از جنس اسایش
دلم رنگ خدایی میخواهد که بر تک تک بی تابی هایم بزنم و دست گرم احساس را هم اغوش محرمم گردانم